آنچه کرونا از بچه‌هایمان دزدید

صفحه اصلیشیوه زندگیبودجه زندگی

آنچه کرونا از بچه‌هایمان دزدید

کرونا، بچه ها را از فرصت‌های مهم کودکی‌شان محروم کرده، دوستانشان، بازی‌هایشان، جنب‌و‌جوش و سرزندگی‌شان را گرفته، و غم‌انگیز اینکه معلوم نیست تا کی قرار است ادامه داشته باشد.

وقتی رحمتی شبیه مدل‌ها عکس می‌گرفت! + عکس
جنیفر لوپز و ست لباس‌هایش با طلا و جواهرات + عکس‌ها
مواظب این افراد باشید

وقتی اولین‌بار خبر تعطیلی مدارس در زمستان سال گذشته اعلام شد، اکثر بچه‌ها خوشحال بودند. اما نمی‌دانستند این «تعطیلی» با هر چیزی که پیش از این به‌عنوان تعطیلی برایش شادی کرده‌ بودند، فرق دارد. حالا بعد از ماه‌ها خانه‌نشینی، پاندمی دیگر برای آن‌ها یک اتفاق نیست، بلکه بخش ماندگاری از تجربۀ زندگی‌شان است. چیزی است که آن‌ها را از لذت‌ها و فرصت‌های مهم کودکی‌شان محروم کرده؛ دوستانشان، بازی‌هایشان، جنب‌و‌جوش و سرزندگی‌شان را گرفته؛ و غم‌انگیز اینکه معلوم نیست تا کی قرار است ادامه داشته باشد.

چاوی کارکوسکی، آتلانتیک — در ابتدا، پاندمی به بحران نگهداری از بچه‌ها تبدیل شد. مدرسه را امروز تعطیل می‌کردند و فردا هم ممکن بود تعطیل باشد. چه کسی باید کارش را کنار می‌گذاشت تا از بچه‌ها مراقبت کند؟ چه کسی باید همۀ قرارهایش را لغو می‌کرد؟ بعد معلوم شد قرار نیست مدرسه‌ها باز شود، یک هفته، شاید هم دو هفته، بعد شد یک ماه و در نهایت، تا پایان سال تحصیلی. چیزی نگذشت که فهمیدیم از سفرهای تابستانی هم خبری نیست.

حالا تابستان به پایان رسیده و می‌بینیم بچه‌هایمان را از بسیاری چیزها محروم کرده‌ایم. چرا که پاندمی فقط بحران نگهداری از بچه نیست. از برخی جهات، تجربۀ زندگی واقعی بچه‌های ما را شکل داده و چیزهای مهمی را از آن‌ها گرفته است. از دیدگاه بچه‌ها، پاندمی به معنای جدایی ناگهانی و جان‌فرسا از مدرسه بوده است.

من مادر چهار بچۀ مدرسه‌ای هستم و هم‌چنین پزشکی که در شهر نیویورک، در خط مقدم مقابله با ویروس کوید-۱۹ مبارزه می‌کنم. مارس، آوریل و می نه فقط غیرعادی، که واقعاً واقعاً ترسناک بودند. ما در خانواده برنامه‌هایی ‌ریختیم و طرح‌های پشتیبان را هم آماده کردیم: اگر من مریض شوم چه کار باید بکنیم؟ اگر من و همسرم هر دو مبتلا می‌شدیم چه؟ اگر لازم بود یکی از بچه‌ها بستری شود چه؟ اگر لازم بود من و همسرم هر دو بستری شویم چه؟ طرح‌ها یکی از یکی بدبینانه‌تر بود.

بااین‌حال، هر روز بدون تب و مشکل تنفسی از خواب بیدار می‌شدم. همسرم هم همینطور و بچه‌هایمان هم. این نعمت‌ها بی‌نهایت ارزشمندند و من مدام به خاطر آن‌ها شکرگزاری می‌کنم. طی این دوره فرزندانم کارها را پیش می‌بردند؛ بیکار مانده بودند؛ بخش بسیار زیادی از روز را تلویزیون تماشا می‌کردند و خیلی کم نور آفتاب را به خودشان می‌دیدند. اما باعث سرگرمی ما بودند؛ کمک‌حالمان بودند؛ و در غالب مواقع، با هم مهربان بودند.

زمان گذشت و گذشت و پاندمی هم با زمان پیش آمد. اوضاع بیمارستان دیگر مثل قبل ترسناک نبود، اما با ادامۀ تعطیلی مدرسه‌ها، اوضاع خانۀ ما روزبه‌روز بدتر می‌شد. بچه‌های بزرگ‌ترم کلافه شده بودند و زود از کوره در می‌رفتند. بچۀ نه‌سالۀ بلبل‌زبانم دیگر سر میز شام حرف نمی‌زد. خواب همه‌شان مختل شده بود. دیگر عادی بود که ساعت ۲ بامداد بچۀ پنج ساله و بچۀ یازده‌ساله‌ام از سر بی‌حوصلگی در آشپزخانه برای خودشان بچرخند. با پزشک بچه‌ها مشورت کردم. کمی ملاتونین خریدم و بعد کمی بیشتر و حالا هر ماه می‌خرم. از تمام این کارها متنفرم.

ما تنها نیستیم. ماه ژوئن بود و من در بیمارستان بودم، با محافظ چشم و ماسکی که داشتم از همکارم پرسیدم بچه‌هایش چه می‌کنند. «خب، خدا رو شکر همه سالمیم». این روزها همه این جمله را می‌گوییم. بعد مکثی کرد و گفت «اما… خانه‌ام دست کمی از سالار مگس‌ها۱ندارد».

سری تکان دادم و گفتم: «خانۀ من هم».

شبکه‌های اجتماعی‌ام را که باز می‌کنم، پر است از پیام دوستان نگرانم. یکی دربارۀ پرخاشگری میان بچه‌هایش پست می‌گذاشت: قبلاً خیلی خوب با هم بازی می‌کردند ولی الان نمی‌شود توی یک اتاق رهایشان کرد، حتماً خون و خونریزی می‌شود. دیگری دنبال راهکار برای شب‌ادراری می‌گشت، آن هم برای بچه‌ای که چهار سال پیش او را از پوشک گرفته بودند. دیگران دربارۀ نوجوان‌ها و جوان‌هایشان هم‌کلام می‌شدند، بچه‌هایی که ساعت‌ها یا روزها در اتاقشان را می‌بندند و بیرون کشیدنشان کار حضرت فیل است، تازه به شدت کم‌غذا هم شده‌اند. می‌دانم این شاید رفتاری عادی در نوجوانی باشد اما آخر این بچه‌ها سه ماه پیش پرانرژی و پرحرف بودند.

این ماجرای خانواده‌های خوشبخت است: کسانی که سرپناهی دارند، از پس تأمین غذا برمی‌آیند، تنشان سالم است و شغل ثابتی دارند. شرایط بچه‌هایی که سطح خانواده‌هایشان لب‌مرزی است یا در این دوران از مرز هم پایین‌تر رفته به مراتب دشوارتر است. اما نقطۀ اشتراک همۀ ما دوری از مدرسه است.

برای بعضی بچه‌ها، مدرسه محلی مهم و بنیادی است: منبع تغذیۀ آن‌هاست، جایی که از دست بزرگ‌تری کتک نمی‌خورند و در زمستان محلی که می‌توانند روی گرمایش حساب کنند.

اما حتی برای بچه‌هایی که نیازهایشان این‌قدر جسمی نیست، مدرسه اغلب کلِ جهان بیرون است. محلی که ارتباطاتشان در آنجا به والدینشان وابسته نیست، جایی که می‌کوشند و شکست می‌خورند و بعد می‌کوشند و موفق می‌شوند. مدرسه جایی است که دوست می‌شوند، دشمن خونی می‌شوند و دوباره دوست می‌شوند. مدرسه جایی است که بچه‌هایم دختر یا پسر من نیستند: خودشان هستند و هر روز به دنبال کشف خود می‌روند.

من روانشناس رشد نیستم؛ فقط یک مادرم. اما همیشه گمان کرده‌ام رشد مستقیم، بی‌وقفه و پرشتاب حالتِ عادیِ کودکان در حال رشد است. همانطور که یک کوسه ماهیِ زنده باید شنا کند، کودک زنده هم مدام باید در حال جنب‌و‌جوش و حرکت باشد. وقتی حرکت رو به جلو متوقف می‌شود، حتماً یک جای کار می‌لنگد.

بدون مدرسه، بخش عمدۀ این پیشرفت، یادگیری و چانه‌زنی‌های زنگ تفریح -در واقع بخش مهمی از زندگی کودک در خارج از خانه- از بین می‌رود. و روز به روز تعداد بیشتری از ما درمی‌یابیم که شاید بناست برای مدت زیادی بدون مدرسه باشیم.

دوستی که معلمی باسابقه است می‌گفت: «ما برای تصمیم دربارۀ بازگشایی مدارس به درد سر ‌افتاده‌ایم چون دربارۀ چیستیِ مدرسه توافق نداریم. بسیاری از معلم‌ها معتقدند اگر از جهت یادگیری آکادمیک به دنبال بهترین نتیجه هستید، باید بچه‌ها را در خانه نگهدارید و یادگیری از راه دور را برای تعداد بالاتری از بچه‌ها به کار بگیرید. اگر از جهت نگهداری بچه‌ها به دنبال بهترین نتیجه هستید، شاید باید برای دانش‌آموزان ابتدایی به سراغ یادگیری فردی در اتاقک‌های کوچک بروید و بگذارید دبیرستانی‌ها در خانه بمانند. اگر از جهت ایجاد فضای اجتماعی معنادار برای بچه‌ها به دنبال بهترین نتیجه هستید، حتماً باید بچه‌ها را به محیطی برگردانید که بتوانند ارتباط چهره‌به‌چهره داشته باشند».

شاید این حرف درست باشد، اما پیش از این، هرگز مجبور به انتخاب نبوده‌ام. برای بچه‌های من و احتمالاً بچه‌های شما، مدرسه کم و بیش تمام این کارکردهای متفاوت را داشت. حالا بدون مدرسه مانده‌ایم و هر چه با شروع سال تحصیلی اتفاق بیفتد، حتماً عادی نیست. شاید مدرسه به صورت فردی بازگشایی شود، شاید هم نه، شاید هم باز و بعد دوباره بسته شود. شاید شما بچه‌هایتان را به مدرسه بفرستید و شاید هم نفرستید. نمی‌دانم کجا زندگی می‌کنید، آنجا میزان شیوع ویروس کرونا چقدر است، آزمایش چند درصد از افراد مثبت می‌شود، مدرسه‌تان برای کاهش خطرات چه راهبردهایی را به کار می‌برد یا آسیب‌پذیریِ شما چقدر است. حتی نمی‌دانم تحمل خودم چقدر است، از امروز تا فردا هیچ چیزی معلوم نیست. فقط می‌دانم که ظاهراً حال بچه‌ها خوب نیست.

تاکنون چیزهای زیادی را تسلیم کرونا کرده‌ایم، معلوم است دنیای بیرون فرزندانمان هم در آن میان بوده است و بخشی از سلامت روانشان و بیشتر لذت‌هایشان. از تمام این‌ها دست کشیده‌ایم، بی‌آنکه اصلاً متوجه باشیم. حالا باید با این حقیقت کنار بیاییم تا زمانی که دوباره اوضاع بسامان شود.

می‌توانستیم مسئله را حل کنیم. می‌شد همه مسیرها را ببندیم، ماسک بزنیم و آنقدر آزمایش بدهیم که رد ارتباط‌ها را پیدا و افراد را قرنطینه کنیم؛ اگر با هم کار می‌کردیم، تمام کشور، و هدف مشترکمان این بود که چیزی را به بچه‌ها بدهیم که به آن نیاز دارند. اگر این‌طور عمل می‌کردیم، احتمالاً می‌توانستیم طی چند ماه مدارس را به صورت حضوری و ایمن بازگشایی کنیم. باید مدرسه را به میخانه‌ها ترجیح می‌دادیم؛ لازم بود مثل آدم بزرگ‌ها بیندیشیم. اگر منابع کافی فدرال در اختیار داشتیم، اگر مدیریت سیاسی درستی داشتیم و از اولویت‌های مشترک برخوردار بودیم، می‌شد دوباره اوضاع را رو به راه کرد.

اما منابع کافی نداشتیم و همچنین از مدیریت یا اولویت‌های مشترک محروم بودیم. این است که کارمان به اینجا کشیده است.

پی‌نوشت‌ها:

• این مطلب را چاوی کارکوسکی نوشته و در تاریخ ۱۷ آگوست ۲۰۲۰ با عنوان «What We’ve Stolen From Our Kids» در وب‌سایت آتلانتیک منتشر شده است. وب‌سایت ترجمان آن را در تاریخ ۱۲ آبان ۱۳۹۹ با عنوان «آنچه این بیماری از بچه‌هایمان دزدید» و ترجمۀ نجمه رمضانی منتشر کرده است.

•• چاوی کارکوسکی (Chavi Karkowsky) پزشکی ساکن نیویورک و نویسندۀ کتابی است با عنوان پرخطر: ماجراهایی از بارداری، تولد و مسائل غیرمنتظره (High Risk: Stories of Pregnancy, Birth, and the Unexpected) است.

[۱] رمانی از ویلیام گلدینگ که در آن، یک هواپیمای حامل بچه‌ها در نزدیکی یک جزیرۀ متروک سقوط می‌کند و بچه‌ها در جزیره دنیایی پرآشوب می‌آفرینند [مترجم].

کمک به فرایند خواب

لامپ‌های هوشمند حتی می‌توانند کاری کنند که افراد راحت‌تر به خواب بروند. برخی از این لامپ‌ها می‌توانند رنگ‌هایی را ایجاد کنند که موجب کمک به تنظیم میزان ملاتونین موجود در بدن می‌شود. این لامپ‌ها با بهره‌گیری از نورهای مختلف، در هنگام روز میزان ملاتونین بدن را کاهش می‌دهند و با نزدیک شدن به زمان خواب، این رنگ‌ها را تغییر می‌دهند تا میزان ملاتونین بدن افزایش پیدا کند.

فروشگاه اینترنتی دیجی‌استایل (بخش پوشاک گروه دیجی‌کالا) پس از گذشت یک سال و نیم از آغاز فعالیت تخصصی خود در حوزه مد و فشن، برای گسترش همکاری خود با طراحان و تولیدکنندگان ایرانی، برنامه‌های تازه‌ای دارد تا به این وسیله دسترسی مشتریان ایرانی را به تولیدات ملی در این حوزه افزایش دهد.

رفلاکس معده به چه دلیل اتفاق می‌افتد؟

قبل از آنکه مواد غذایی ممنوعه برای رفلاکس معده معرفی شوند، ابتدا باید بدانید که بازگشت اسید معده به چه دلیل اتفاق می‌افتد. به محض آنکه فرد غذا بخورد، اسیدهای سیستم گوارش فعالیت خود را آغاز می‌کنند. آنزیم‌ها برای بهبود فرآیند هضم و گوارش و جذب مواد غذایی ترشح می‌شوند. این مرحله یکی از مراحل مهم در فرآیند گوارش به شمار می‌رود چرا که مواد غذایی ارزشمند موجود در وعده مصرف شده، از طریق خون به اندام‌های بدن هدایت می‌شوند تا مورد استفاده آنها قرار بگیرند.

آیا تا به حال فکر کرده‌اید بعد از مصرف غذا چه اتفاقی در بدن می‌افتد؟

  • در صورتی که به خوردن غذاهای تند عادت دارید، باید بدون شک و هرچه سریع‌تر به فکر اعمال تغییر در رژیم غذایی خود باشید.
  • کافئین ترکیبی است که رفلاکس معده را تحریک می‌کند و تولید اسید را در معده افزایش می‌دهد. پیشنهاد می‌شود به جای قهوه از چای سبز یا دم‌نوش‌های گیاهی و مفید دیگر استفاده کنید.
  • شکلات یکی دیگر از مواد غذایی ممنوعه است که اگر از رفلاکس معده رنج می‌برید، باید از مصرف آن اجتناب کنید زیرا این ماده غذایی موجب آرام و شل شدن اسفنکتر تحتانی مری می‌شود. میزان زیاد چربی، کافئین و تئوبرومین موجود در شکلات تولید اسید معده را تحریک می‌کند.
  • برای مصرف آب پرتقال به دلیل خواص مفید و مواد مغذی موجود، فقط آن را بعد از یک وعده غذایی کامل و مناسب بنوشید تا اثرات اسیدی‌اش کاهش یابد. می‌توانید برای کاهش این تأثیرات منفی، میوه‌های مرکبات را با سبزیجات هم ترکیب کنید.
  • شیر و دیگر محصولات لبنی حاوی مقدار زیادی چربی و کلسیم هستند. این ترکیبات بیشتر از مواد غذایی دارای منشأ گیاهی موجب پیچیده شدن فرآیند هضم می‌شوند. البته این گفته‌ها به آن معنا نیست که به هیچ وجه نباید لبنیات بخورید، بلکه باید بهترین زمان مصرف آنها را شناسایی کنید. زمان مناسب مصرف لبنیات برای افراد دارای رفلاکس معده، معمولاً در صبح زود در نظر گرفته می‌شود تا زمان کافی برای شکستن مواد مغذی و جذب در اختیار بدن قرار گیرد. اگر لبنیات را در شب مصرف کنید، در حین خواب به بازگشت اسید معده دچار می‌شوید.

چای سبز

چای سبز یکی از خوردنی‌هایی است که برای چربی سوزی بدن بسیار مفید است. مصرف معمولی چای سبز موجب کاهش وزن و افزایش چربی سوزی می‌شود. چای سبز برای لاغری طرفداران بسیاری دارد و به گفته محققان ماده خاصی به نام کاتچین که یک آنتی‌اکسیدان است، باعث بیشتر شدن سوخت‌وساز و متابولیسم و به دنبال آن چربی سوزی می‌شود.

توضیحات مربوط به تصویر

پر درآمد ترین بازیگران سال ۲۰۲۰ میلادی (H1)

شاید در داستان‌ها و آثار سینمایی نام سرزمین گمشده «آتلانتیس» را شنیده باشید که به زیر آب فرو رفته است. این بار با خبر اکتشاف سرزمین جدیدی مواجه شده‌ایم که کمی به ماجرای آتلانتیس شباهت دارد.

در حدود ۲۴۰ میلیون سال پیش، نقشه زمین با آن‌چه اکنون می‌بینیم تفاوت بسیاری داشت. در آن زمان خشکی زمین شامل یک ابر قاره بسیار بزرگ بود که پانگه‌آ نامیده می‌شود. بعدها پانگه‌آ به دو قسمت تقسیم شد: لوراسیا در شمال و گُندوانا در جنوب.

بازسازی تاریخ ژئولوژیکی آدریای بزرگ‌تر(H2):

  • ون هینسبرگن و همکارانش برای پی بردن به تاریخ «آدریای بزرگ‌تر» حدود یک دهه به جمع آوری داده‌های ژئولوژیکی از کشورهای مختلف در اروپا، آمریکای شمالی و غرب آسیا مشغول بوده‌اند.
  • آهن‌رباهای طبیعی تشکیل شده در پوسته زمین می‌تواند به دانشمندان کمک کند تا حرکت زمین ساختی این صفحه را در ۲۴۰ میلیون سال قبل ردیابی کنند. زمانی که مواد گداخته در مرز بین دو صفحه متحرک سرد شوند، سنگ‌هایی را به دام می‌اندازند که مواد معدنی مغناطیسی آن‌ها با قط‌ب‌های مغناطیسی زمین هم‌سو می‌شوند. این سنگ‌ها انطباق ایجاد شده را حفظ می‌کنند؛ در نتیجه دانشمندان می‌توانند از جهت‌گیری آن‌ها برای محاسبه مکانی در سطح زمین کمک بگیرند که مواد مغناظیسی میلیون‌ها سال قبل در آنجا قرار داشتند.
  • دانشمندان این پروژه، سنگ‌های مغناطیسی ۲۳۰۰ مکان باستانی در سراسر منطقه مدیترانه را مورد بررسی قرار دادند. آن‌ها از داده‌های به دست آمده برای شبیه‌سازی‌های رایانه‌ای حرکت صفحه‌های زمین ساختی در فواصل قبل، حین و بعد از غرق شدن «آدریای بزرگ‌تر» در گوشته استفاده کردند.

صدها شرکت بین‌المللی و ده‌ها هزار بازدیدکننده(H3):

صدها شرکت بین‌المللی و ده‌ها هزار بازدیدکننده‌ به استقبال از این رویداد رفتند که شامل بیش از ۳۰۰ اختراع مختلف بود. نمایش مد این رویداد در حیاط ساختمان شهرداری لندن اجرا شد. در آیین افتتاحیه‌ی این رویداد لباسی رونمایی شد که توسط پرینتر سه‌بعدی تهیه شده است. طراحی و تولید این لباس را مجموعه‌ Mode-clix انجام داده است. این اولین نسل ربات مانکن مجهز به سر سخنگو ازنسل هولگرامی است که توسط کمپانی Headworks ساخته شده است. در تصویر هولوگرام یا تمام نگاره امکان ثبت تصویر از سه بعد وجوددارد که باعث برجسته بینی تصویر می شود. ناظر با حرکت دادن سر خود تاثیر ناشی از اختلاف منظررا حس خواهد کرد. و در نتیجه امکان دیدن تصویر ازجهات مختلف آن وجود دارد.

نظرات

وردپرس: 0